این گربه کوچولو 12 مرداد به دنیا اومده. امروز رفتیم از مامان و باباش گرفتیمش، واکسنش رو هم زدیم و آوردیمش خونه مون. اونقدر توی ماشین جیغ کشید و میو میو کرد که دلمون براش کباب شد... اما از وقتی اومده توی خونه اونقدر سرگرم بازیگوشی شده که به کل مامانش یادش رفته!!
اول اصلا بلد نبود با گلوله کاموا و کاغذ بازی کنه. فکر کنم اصلا صاحب قبلیش باهاش بازی نمی کرد! اونقدر براش تکونش دادیم که تحریک شد بپره کاموا رو بگیره... بعد که یاد گرفت، سه چهار ساعت حسابی سرگرم شد!! خیلی بامزه ست. جای دستشوییش رو هم فوری شناخت.
فقط هنوز جای خوابش رو قبول نداره... اول خواست روی زمین بخوابه که برداشتم گذاشتمش توی سبدش. بعد پاشد رفت که زیر تخت بخوابه. بازم گذاشتمش سر جاش، ولی دفعه بعد رفت روی بالش کنار مادربزرگم خوابید!! دوباره برداشتم گذاشتمش توی سبدش، ولی این دفعه رفت روی مبل خوابید. منم دیگه بی خیال شدم...
هنوز برای این خانم خانما اسم انتخاب نکردیم، ولی من بهش می گم پیشو. شصت تا عکس ازش گرفتم، ولی چون توی بیشترشون تکون خورده، تار افتادن... فعلا این چند تا قابل آپلود اند: