دیده بان حقوق حیوانات: / سعیده احسانی راد*: مقصد ما منطقه حفاظت شده میاندشت در استان خراسان شمالی زیستگاه یوزپلنگ ایرانی است. ماشینها در مسیر خاکی کویر تقلا میکنند و گرد و خاک کویر را به خورد ما میدهند. چشمها فقط به رنگ خاکی که بر برهوت کویر نشسته زل زدهاند؛ نه آبادیای میبینی و نه حتی جنبندهای! تا چشم کار میکند، خاک است و کویر … تنها صدای این برهوت، صدای موتور ماشینهایی است که کویر را زیر چرخهای شان له میکنند و به جلو میروند. تصویر فنسها و همچنین شبحی دور از برج و باروی سفید رنگی که بالای تپهای آن دورها (پاسگاه محیط زیست محل زندگی آقای کوشکی) جا خوش کرده، خبر میدهند که کویرپیمایی ۲ساعته ما رو به پایان است. شوق دیدار «کوشکی»، پسر شش سالهای را داریم که حرف و حدیثهای زیادی از عشق دور افتادهاش«دلبر» در سرزمین توران در استان سمنان، ورد زبانهاست، و گمان میرود روزی داستان این دو یوز مشکل پسند و خجالتی وارد ادبیات ایران شود. بگذریم از لحظات نخست رسیدن به مقصد و استقبال میزبانها و باقی قضایا… خلاصه چشممان به دیدارش روشن میشود!.
روی دوتا پاهایش نشسته؛ در سکناتش نشانی از افسردگی و در نگاه و ته چشمان قرمز رنگش،هیچ اثری از ترس دیده نمیشود. هیچ حدسی از نگاههای خیرهاش به آدمهایی که با بیمهری او را از طبیعت بریده و زندگی در شرایط نیمه اسارت را نصیبش کردهاند، نمیتوان زد. آقای کوشکی حتی اگر دلش هم بخواهد، نمیتواند پا از فنس بیرون گذارد و مانند حیات وحش منطقه میاندشت، کویر و تپه ماهورها را با سرعت بالایش بدود و خودش شکارش را انتخاب کند؛ نه این که خرگوشی را که محیطبانان برایش میاندازند و گوشتهایی را که زیر ساطور قصابان تکه تکه شده، با دندانهای تیز و برندهاش بدرد و بخورد.
برای آقای کوشکی خرگوش میاندازند تا شکارش را به نمایش بگذارند. او حالا سوژه عکس و گزارش آدمهایی است که آسه آسه دنبال او قدم برمیدارند و دلبریهایش را سر میکشند. کوشکی حرکات مختلفی مثل کش وقوس دادن به بدن و راه رفتن و دویدن و ایستادن روی پاها و نشستن و خیره شدن و پنهان شدن در لابه لای بوتهها و… همه را در برابر نگاههای خریدار به نمایش میگذارد. لابد در پس ذهن خود میخواهد فرمانروایی بیچون و چرایش برقلمرو خود- که متعلق به زیستگاه یوز ایرانی است- را با وجود شرایط نیمه اسارت، به رخ بکشد.
مرتضی رئیس انجمن یوزپلنگ ایرانی در جریان کارگاه آموزشی که با حمایت مالی مؤسسه ایران برای آشنایی با شرایط زندگی یوزپلنگ آسیایی در میاندشت برگزار شد بحث تکثیر در شرایط نیمه اسارت در محدوده فنس کشی میاندشت را مربوط به سال۸۷ میداند که بنا بود علاوه بر دو یوز نر و ماده طعمهها نیز در محل زندگی آنها تکثیر و رهاسازی شوند که متأسفانه بخاطر تغییرات مدیریتی و تکمیل نشدن بودجه این اتفاق صورت نگرفت و جدایی بین دو یوز که زندگیشان در شرایط نیمه اسارت در حال گذر است به درازا کشید.
محدوده فنس کشی برای زندگی این دو یوزپلنگ را که هزینه زیادی برای آن صرف شد ۲۰۰هکتار بیان کرد که در حال حاضر بسیاری از این فنس کشیها بی استفاده رها و تخریب شده و فقط ۱۱هکتار آن برای نگهداری کوشکی مورد استفاده قرار میگیرد.
رئیس انجمن یوزپلنگ ایرانی مدت زندگی کوشکی در میاندشت را ۷سال میداند و معتقد است منطقی نیست جدایی این دو یوز طولانی شود و به سن پیری برسند و زایشی بین شان اتفاق نیفتد و بمیرند، هر چند تکثیر در اسارت، راهکار حفاظتی مؤثری برای گوشتخواران نیست اما این دویوز به واسطه شکار شدن پدر و مادرشان مهارت زندگی و شکار در طبیعت را نیاموختهاند و دیگر جزو آمار حیات وحش به حساب نمیآیند.
حاشیه مرکزی کویر ایران زیستگاه باقیمانده از یوزآسیایی
یوزپلنگ از جمله گونههای در حال انقراض در دنیاست که فقط میتوان باقی مانده جمعیت کم یوزها را در قاره آسیا و آفریقا دید. رئیس انجمنیوزپلنگ ایرانی، جمعیت یوزپلنگ را با توجه به گزارشهای صندوق حفاظت از یوزپلنگ در آفریقا بین ۹ تا ۱۲هزار یوز بیان میکند که در ۲۶کشور این قاره زندگی میکنند، درآسیا جمعیت یوز به ۱۰۰میرسد که ۳۰ قلاده آن در منطقه خوش ییلاق شاهرود زندگی میکنند.
، جمعیت قطعی یوز آسیایی را که براساس پژوهشهای سه ساله انجمن از سال ۹۰ تا ۹۲صورت گرفته، بین ۴۰ تا ۷۰ بیان میکند که این تحقیقات در زیستگاه قطعی و منتخب یوز در ۵ منطقه صورت گرفته است.
در حال حاضر پراکندگی یوز آسیایی به حواشی مرکزی کویر ایران محدود شده که شامل استانهای یزد، خراسان شمالی، رضوی و جنوبی، سمنان،کرمان و اصفهان بوده که به عنوان آخرین پناهگاههای یوزایرانی در حال تخریب هستند.
انجمن یوزپلنگ آسیایی برای تدوین شناسنامه تصویری برای هر یوز دوربینهای الکترونیکی در زیستگاههای یوز مستقر کرده است. تک درختها در مناطق باز، رودخانهها و خط رأسها را محل تردد یوزها برای جانمایی دوربینها و عکس گرفتن از آنها بیان میکند، خالهای روی بدن یوزها بهترین نشانهها برای شناسایی آنهاست زیرا خالهای بدن یوز مثل اثر انگشت انسانها منحصر به فرد است و همسان نیست. کارتهای شناسایی یوزها نشان میدهد که یوزها در ایران مهاجرتهای وسیعی دارند و بین مناطق جابه جا میشوند، همین جابه جایی آمار گرفتن از تعداد یوزها را دچار اشکال میکند زیرا ممکن است یک یوز در سال چند مسیر طولانی را طی کند و محیطبانان در شمارش آنها اشتباه کنند.
جادهها در کمین سریعترین دونده گوشتخوار جهان
از یوزپلنگها به عنوان سریعترین موجودات روی زمین نام میبرند که میتوانند در عرض سه ثانیه سرعت خود را به ۱۰۰کیلومتر در ساعت برسانند. رنگ بدن زرد کم رنگ با خالهای کوچک سیاه و گرد و خط اشکی که از گوشه چشم تا گوشه لب آنها امتداد یافته این حیوان را از پلنگ و ببر متفاوت میکند.
رئیس انجمن یوزپلنگ آسیایی تغییرات اقلیمی، خشکسالی، تعارضات انسانی و ساخت و ساز در حاشیه زیستگاههای یوز و کمبود نیروی حفاظتی را از عوامل تهدیدکننده زندگی یوز ایرانی میداند. به عنوان مثال در منطقه میاندشت منابع آبی محدود یوزها توسط شترها در حال تخریب بود که انجمن یوز با کشیدن حصار فلزی و مانع شدن از حضور شترها آبشخورهای حیوانات مختلف در منطقه حفاظت شده میاندشت را از خطر نابودی نجات داد.
محل زندگی یوز ایرانی را روی خط اورانیوم در مناطق مختلف بیان میکند که باعث شده ساخت معدن برای اکتشاف و جاده سازی برای دسترسی به معادن جمعیت یوزها را در زیستگاههایشان کاهش دهد که این اقدامات اعتراضات فراوان از سوی انجمنهای محیط زیست را در پی داشت تا این زیستگاهها از خطر نابودی رهایی یابد. این اتفاق خوشبختانه در منطقه بافق با موفقیت همراه بود و جاده سازی متوقف شد.
به تلفات یوزها در جادهها اشاره میکند که در دهه ۸۰ تلف شدن ۲۷یوزپلنگ در جادهها به ثبت رسید ۴۰درصد تلفات یوز پلنگ دردهه ۸۰ فقط به واسطه تلفات جادهای بوده که نشان میدهد سهم جادهها در کشته شدن یوزپلنگها بیشتر از عوامل دیگر بوده است.
اما چه راهکاری برای کاهش تلفات یوزها در جادهها وجود دارد، تابلوهای هشدار دهنده در زیستگاههای یوز را برای هشدار استاندارد نمیداند، ساخت روگذرها، زیرگذرها، آبگذرها و فنس کشی مستلزم هزینه زیاد است.
رئیس انجمن یوزپلنگ ایرانی به ابتکارات کشورهای دیگر برای حفاظت از یوزها در حاشیه جادهها اشاره میکند که در کانادا فنس کشی کنار جادهها توانسته تا ۹۲درصد تلفات را کاهش دهد، آنها از سنسورها و جانمایی چراغ قرمز برای کاهش تلفات در جادهها بهره بردند. به عنوان مثال در بحث سنسورها وقتی اتومبیل در حال حرکت است سنسورها صدا را به گوش حیوانات انعکاس میدهد که آن صدا برای آدمها قابل تشخیص نیست و هشداری است برای اینکه این حیوانات از جاده عبور نکنند.
به نبود محدودیت سرعت در محل تردد یوزها اشاره میکند که در روز بیشتر تصادفات حیوانات به علت تشخیص ندادن فاصله جانبی است و در شب نیز چراغ ماشینها حیوانات را به کشتن میدهد پیشنهادی در قالب بسته کارشناسی از سوی انجمن برای کاهش تلفات جادهای به سازمانمحیط زیست داده شد تا با تشکیل کارگروهی با مشارکت معاونت حفاظت از محیط زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهنمایی و رانندگی این طرح کارشناسی به صورت پایلوت به اجرا درآید که این طرح به صورت آزمایشی در پارک ملی گلستان و کالمند بهادران در حال اجرا است که در صورت موفق بودن به دیگر مناطق تسری پیدا میکند.
پایین بودن اقدامات حفاظتی از استانداردهای جهانی
مساحت زیستگاههای یوزپلنگ ایرانی در ۷ استان شش و نیم میلیون هکتار است. به گفته برای نیروهای حفاظتی در جهان استانداردی وجود دارد که براساس آن به ازای هر ۲هزار هکتار عرصه خشکی یا هر هزار هکتار عرصه تالابی، یک محیط بان باید وجود داشته باشد که در ایران برای این مساحت جدا از مناطق آزاد حداکثر یک محیطبان وجود دارد؛ یعنی هر ۶۴ هزار هکتار یک محیطبان که این ۳۲ برابر کمتر از استانداردهای جهانی است. رئیس انجمن یوزپلنگ ایرانی به سفر یکی از کارشناسان محیطزیست آفریقایی به منطقه نای بندان اشاره میکند که این کارشناس اذعان کرد که اگر ما چنین منطقه حفاظت شدهای را داشتیم حداقل ۵۰ محیطبان مسلح را برای حفاظت از آنجا به کار میگرفتیم در صورتی که الان در نای بندان ۵محیط بان وجود دارد که فقط یک نفر از آنها مسلح است.
به صفر رسیدن تلفات یوز در میاندشت
انجمن یوزپلنگ آسیایی برای حفاظت از یوز ایرانی به کارهای پژوهشی در قسمت امن پارک ملی ضامن آهو در منطقه حفاظت شده میاندشت در یک مقطع ۱۰ساله پرداخت و با کاشت دوربینهای طلایی به برآورد جمعیت دقیق از یوزها رسید و این انجمن با آموزش چوپانان و دامداران در شناخت یوز تلفات یوزها را در این منطقه به صفر رساند. نمونه عینی آن مشاهده یوز در منطقه سرخ چشمه بود که مردم از آن عکس گرفتند و آن را به محیط زیست ارسال کردند در حالی که در گذشته آنچه به محیطزیست میرسید فقط لاشه یوزها بود!
بعد مسافت و مساحت را معیاری مهم برای حفاظت از یوز میداند که به جز منطقه توران تمام زیستگاههای یوز مساحت کوچکی دارند؛ کم بودن جمیعت یوز میطلبد تا سیاست حفاظت تغییر یابد و یوزها به صورت شبکهای در منطقه حفاظت شده کوچک یا بزرگ زندگی کنند.
جای خالی تورهای اختصاصی حیات وحش
میتوان کارگاه آموزشی آشنایی با یوز برای خبرنگاران رسانهها را نمونهای از تورهای اختصاصی حیات وحش دانست. محمد گائینی مسئول تورهای حیات وحش انجمن یوز آسیایی برپایی تورهای اختصاصی حیات وحش را پراکنده و موردی میداند که مؤسسات فعال در زمینه محیطزیست اجرا میکنند. او تورهای اختصاصی حیات وحش را بسیار خوب میداند و میگوید، مثلاً روستای سرخ چشمه نزدیک پاسگاه محیطزیست میاندشت قابلیت تورهای بوم گردی را دارد که میتواند با اقامت شبانه هرماه برگزار شود. یوز بهترین بهانه است تا مردم را به روستاهای بکر کویری بکشاند که از آلودگیهای صوتی و نوری دور هستند.
خیلی از گردشگران دنبال چنین مکانهایی هستند. هتل و امکانات لوکس برای شان مهم نیست. میخواهند جایی بروند که مثلاً از قنات آب بیاورند و هر سختی را تحمل کنند و زندگی ساده گذشته را بیهیچ تجملی تجربه کنند.
گائینی معتقد است برپایی تورهای حیات وحش و طبیعت گردی با محوریت کویر باید به صورت مرتب برگزار شود و برای آن تورهای سالانه تعریف کرد. دوری از تهران نباید بهانهای برای فراموشی تورهای حیات وحش شود.
خداحافظی از آقای کوشکی
تصور از یوزهای ایرانی که در شرایط نیمه اسارت در توران و میاندشت به سر میبرند فقط به شنیدهها محدود شده بود حتی عکسها حس زندگی در جایی را که متعلق به یوز ایرانی است، به خوبی انتقال نمیداد اما وقتی آقای کوشکی را در میاندشت در همنشینی با حیوانات دیگر از پشت فنسها دیدیم یک سؤال برای همه به وجود آمد:«آیا کوشکی و دلبر میتوانند دور از زیستگاههای شان در پردیسان به سلامت زندگیشان را ادامه دهند؟» به اعتقاد رئیس انجمن یوز آسیایی، آوردن کوشکی و دلبر به پردیسان با «اگر» بزرگی همراه است و میزان موفقیتش اصلاً معلوم نیست. تهران امکانات خوبی برای دامپزشکی و همچنین مونیتورینگ پیشرفتهای دارد اما امنیت نگهبانی در پردیسان همراه با ریسک است.
تا به حال این دو یوز به واسطه دوری از مرکز از تنشها و تصمیم گیریهای عجولانه به دور بودهاند لازم است برای تصمیمگیری در محیطزیست افراد در جایگاههای مختلف شرایط و عواقب انتقال این دو یوز را سنجیده و بهترین تصمیم را در فضایی به دور از حاشیه بگیرند. پردیسان شاید اجراییترین راه باشد اما بهترین گزینه نیست. درباره نگهداری کوشکی و دلبر در میاندشت میگوید: خراسان شمالی خیلی مدعی است که بتواند کوشکی را نگه دارد اما این امر نیازمند تأمین زیرساختهاست مثل تجهیز مراکز دامپزشکی استان و حضور مستمر دامپزشک متخصص و افزایش نیروهای حفاظتی.
در منطقهای که کوشکی زندگی میکند دو نگهبان به صورت شبانه روز حضور دارند که اگر دلبر اضافه شود نیاز به نیروی حفاظتی بیشتر است و هزینه جدی را میطلبد. رئیس انجمن یوز آسیایی در آخر میگوید: ترجیح ما این است که با کمک به استان، دلبر و کوشکی به تهران نیایند که البته باز هم توانایی استان برای تأمین هزینهها و زیرساختها با اما و اگر همراه است؛ که اگر استان در نهایت نتواند از پس کار برآید، گزینهای بهتر از پردیسان وجود ندارد.