گزارشي از وضعيت باغ وحش هاي كشور

جایی که حیوانات محکوم به حبس ابد می شوند





از دور که نگاه می*کنی ترتیب درختان سربرافراشته به آسمان در ۲ردیف موازی که گویی به استقبالت آمده*اند، چشمانت را می*نوازد اما نزدیک*تر که می*آیی چیزی جز قفس*های ۲۳متری و ناله ناموزون حیوانات در سلول*هایشان عایدت نمی*شود. از آن همه مساحت چند ده هکتاری، فقط چند هزار مترمربع آن به نگهداری بیش از ۳۵۰حیوان و پرنده اختصاص داده شده است.


قفس*های 23متری چونان سلول*های انفرادی زندان، بوی بد مشمئز کننده وصدای بلند و محزون حیواناتی که از وضعیت بد به جان هم افتاده*اند، تنها چیزهایی است که در بازدید از این باغ*وحش دستگیرت می*شود. اینجا باغ*وحش... است.
وقتی اسم باغی برای وحوش می*آید، انتظار آن است که حتی اگر ابعاد قفس هم خیلی بزرگ نباشد، سعی شده باشد تا حداقل*های زیستگاه طبیعی حیوان در آن فراهم آمده باشد اما متأسفانه خیلی از قفس*های باغ*وحش*های ما از یک چهاردیواری میله*ای که با موزاییک هم فرش شده، فراتر نمی*رود و اگر فضای ساختی هم وجود داشته باشد برای ساخت رستوران و فروشگاه و غیره هزینه می*شود و بیش از فراهم*آوردن فضایی بهتر برای گونه*های موجود، همه هم و غم مسئولین باغ وحش صرف ورود و ازدیاد و در مواردی دورگه*گیری گونه*های جدید خارجی می*شود.



تعداد باغ*وحش*ها، پرندگان و مراکز نگهداری از حیوانات در ایران بیش از 70واحد است. حدود 27واحد از این تعداد مربوط به باغ و پارک*وحش، 23واحد مربوط به باغ پرندگان و بقیه مربوط به مرکز نگهداری از حیوانات است. بر این اساس بیشتر مراکز نگهداری (چونان مراکز محدود موجود در داخل پارک*های شهری) از سوی شهرداری*ها مدیریت شده، درحالی*که بیشتر باغ*وحش*ها و پرندگان کشور از سوی بخش خصوصی اداره می*شوند. در این میان معدود مراکزی از باغ*وحش*ها و پرندگان نیز وجود دارند که مدیریت آنها وابسته به بخش دولتی است.


درباره باغ*وحش*ها و پرندگان کشور، گزاف نیست اگر بگوییم باغ*وحش*ها و پرندگان و دیگر مراکز نگهداری کشور از نداشتن یک رویه و سیاست واحدی که مبنای تصمیم*گیری همه مراکز باشد، رنج می*برند. بی*تردید برقراری تعادل در تصمیم*گیری*ها و تصمیم*سازی**ها و دوری از افراط و تفریط*های سلیقه*ای می*تواند کمک شایانی به ساماندهی وضعیت مراکز نگهداری وحوش کشور کند.


دستورالعمل هایی که عمل نمیشود


به*نظر می*رسد سازمان حفاظت محیط*زیست به*طور عام و ادارات کل حفاظت محیط*زیست کشور به*طور خاص *باید در جهت هر چه بیشتر نتیجه بخش بودن ساماندهی باغ*وحش*ها * و دیگر مراکز نگهداری از حیوانات، سیاست*ها و روال ثابتی را مطابق با دستورالعمل*های ابلاغی خود دنبال کنند. این دنبال کردن، بی*تردید بدون همکاری سایر دستگاه*های اجرایی استانی و شهری مفهومی نخواهد داشت؛ به*طور مثال در دستورالعمل مرتبط و مجموعه قوانین و مقررات حفاظت محیط*زیست ایران به صراحت بیان شده که معرفی گونه به باغ وحش پس از پایان عملیات اجرایی مطابق نظر و تأیید سازمان و طرح توجیهی ارائه شده باغ وحش امکان*پذیر است اما خیلی وقت*ها پیش*دستی شهرداری*ها و سایر دستگاه*های دولتی و غیره برای افتتاح واحد، کار را از دسترس کارشناسی خارج می*کند و آنچه می*تواند نظر کارشناسی را برای اجرای استانداردها و مطابقت با زیستگاه*های طبیعی حیوان همگام با باغ*وحش*های دنیا حاکم سازد، تحت*الشعاع قرار می*گیرد. حتی گاهی وقت*ها درحالی*که بارها و بارها طی جلسات و دستورالعمل*ها و قوانین موضوعی مرتبط به صراحت اعلام شده که توجه به نیازهای بوم*شناسی و بازسازی زیستگاه طبیعی حیوان و نمایش جانور مربوطه در زیستگاه مشابه، به*کار بردن بیشترین مصالح طبیعی در موقع ساخت فضاهای نگهداری متناسب با زیستگاه طبیعی گونه، انجام اقدامات حفاظتی جهت جداسازی گونه*ها از بازدید*کنندگان به نحو مناسب و با توجه به نوع گونه با اولویت ایجاد خندق*های حفاظتی، حفاظ الکتریکی، نرده*های چوبی و... از ضوابط و ضروریات طراحی باغ*وحش*ها است، تحت*الشعاع بالارفتن هزینه*ها، سود و زیان*های متقاضیان، عوامل اقتصادی و غیره قرار گرفته، در نهایت خواسته یا ناخواسته، با قفس*بندی یک مرکز نگهداری و احیا، موافقت می*شود و این در حالی است که تقریبا در همه جای دنیا استفاده صرف از قفس*ها در ساخت باغ*وحش*ها مردود و منسوخ است. روال مدیریتی و نظارتی*شان به*گونه*ای است که همه آنها در نگاه اول باغ هستند و نه صرفا قفس! اگرچه امکان دارد در وسط این باغی که خودش به اندازه یک شهر است، فضاهای نگهداری از حیوانات نیز تعبیه شده باشد! ولی نکته مشترک در همه این باغ*وحش*ها این است که کمربند و فضای سبز باغ وحش چندین و چند برابر فضای نگهداری از حیوانات است.


شاید مسئله*ای که استقبال عمومی و روزافزون عامه مردم را برای ایجاد باغ وحش و نگهداری حیوان در کل کشور دامن می*زند، نداشتن یک دورنما و معیار مشخص قابل استناد جهت تفکیک واحدهای نگهداری از هم در کشور است. ما وقتی از نگهداری یک گونه توسط افراد حقیقی یا حقوقی صحبت می*کنیم، محل نگهداری گونه، قفس است، وقتی از مرکز نگهداری صحبت می*کنیم باز هم وسیله تفکیک گونه*ها از هم قفس است، وقتی به سمت باغ وحش و پرنده هم می*رویم باز هم معیار تفکیک گونه*ها از هم و از بازدید*کنندگان قفس است.



حتی وقتی پا فراتر می*گذاریم و به سمت احداث پارک*وحشی با مساحت 50هکتاری و بالاتر هم می*رویم، باز هم تنها وسیله تفکیک گونه*ها از هم و از بازدید*کنندگان صرفا فنس و قفس است و این توفیر دارد با آنچه از باغ*ها و پارک*های وحش و پرندگان در کل دنیا می*بینیم و می*شنویم. در این خصوص به*نظر می*رسد قبل از هر موافقتی در جهت رواج قفس*سازی**های متداول (اما منسوخ در کل دنیا به*عنوان باغ*وحش) *باید تب تند قفس*سازی**های ایجاد شده برای نگهداری حیوان (تحت عنوان باغ وحش) در کشور را چاره*ای اندیشید تا در فردایی نزدیک به امروز، انبوه واردات قانونی و غیرقانونی حیوان به کشور و نگهداری*اش در قفس، بلای جان محیط*زیست نشود.


اقدامات صورت گرفته


در این بین کمی بی*انصافی است اگر با این همه (مسئله و دغدغه کارشناسی تشنه کار و بهبودی)، تدوین دستورالعمل و گزارش و مذاکره و تذکر و پیشنهادهای منجر به ساماندهی و چه و چه را درنظر نگیریم و خیلی ژورنالیستی داد سخن سر دهیم که هنوز برای ساماندهی و بهبود وضعیت باغ*وحش*های*کشور اقدامی صورت نگرفته... !( برگرفته از مطبوعات ارجاعی)

البته که اقدامی صورت گرفته، همین که باغ*وحش*هایی وجود دارند که فضای گربه*سانان بزرگشان در عرض 9ماه، 10برابر شده، نشان از اقدام*ها، بازدیدها، گزارش*ها، نوشته*ها، تذکرها و زحمت*های کارشناسی (در حوزه گسترده پارک*ها، باغ*وحش*ها و پرندگان و مراکز نگهداری از حیوانات) دارد اما آنچه ایده آل و دغدغه کارشناسی* کارشناسان مرتبط است، با این گسترش مراکز نگهداری حیات وحش در کشور، بی*شک همکاری همه جانبه همه دستگاه*های مرتبط اعم از استانداری، شهرداری، دامپزشکی، قضایی، انتظامی و... را می*طلبد و نه فقط یک سازمان حفاظت محیط*زیست و چند کارشناسی که نهایت آنچه در چنته*شان است، تذکر و تشویق و آخر آخرش هم جریمه*ای که... ؛ باید باورمان شود که نخستین قدم در ساماندهی باغ*وحش*ها، حذف واحدهایی است که صرفا به نام باغ*وحش و به کام نقل و انتقالات و خرید و فروش*های غیرمجاز، نگهداری وحوش را در سلول*ها و قفس*هایی که گاه ابعادش فراتر از ابعاد حیوانات محبوس نیز نمی*رود، دستاویزی برای اهداف و مقاصد سودجویانه خود کرده*اند وگرنه بازنگری دستورالعمل باغ*وحش*ها ی کشور که در خیلی از بخش*ها و مفادش از مجموعه قوانین و مقررات حفاظت محیط*زیست کشور وام گرفته است، به تنهایی دردی را درمان نمی*کند؛ چرا که اصل مشکل ما در حوزه محیط*زیست و باغ*وحش*های کشور، دستورالعمل و قانون نیست؛ مشکل، نبود ضمانت اجرایی محکم و قاطع برای قوانین زیست*محیطی است که همه مخدوش کنند و محیط*زیست فقط محکوم! به*هرحال اگرچه تلاش سازمان حفاظت محیط*زیست بر ساماندهی وضعیت فضاهای نگهداری غیرقابل کتمان بوده است اما واقعیت این است که از آنجا *که بخش بزرگی از باغ*وحش*ها و پرندگان کشور توسط بخش خصوصی اداره می*شوند، بی*تردید متاثر از وضعیت اقتصادی کشور خواسته و ناخواسته نمی*توانند انتظارات محیط*زیست را به*منظور بهسازی فضاهای نگهداری مرتفع سازند و این می*شود که دنیای حیوانات در واحدهای نگهداری وحوش ما نسبت به دنیایی که روش*های پیشرفته و طبیعی را برای نگهداری و به نمایش گذاشتن جانوران به*کار برده* و طراحان برای جدا کردن محیط جانوران و فاصله گذاشتن آنها از بازدیدکنندگان از مانع*های نامرئی، گودال*های بزرگ حفاظتی و شیشه*های بزرگی که پس*زمینه*ا*ی از جنگل دارد و... استفاده می*کنند، بسیار متفاوت و البته محدود و در مقایسه با استانداردهای جهانی بسیار معنی*دار است.


تلاش برای ارتقای وضعیت موجود


در این میان به*رغم همه حداقل*های موجود، همه هم و غم سازمان حفاظت محیط*زیست بر این است که پایش باغ*وحش*ها و سایر مراکز نگهداری توسط کارشناسان اداره کل حفاظت محیط*زیست استان به*طور مرتب و توسط کارشناسان سازمان حداقل سالی یک*بار (در مورد هر استان) انجام گیرد اما نباید فراموش کرد که استمرار و جدیت در این امر منوط به همکاری همه دستگاه*ها و مسئولان ذی*ربط است. به*طور مثال بوده*اند باغ*وحش*های که باوجود تذکرات پیاپی و عدم*بهبود وضعیت نگهداری، طی گزارش کارشناسی پلمب واحد و ضبط حیوانات آن محرز شده اما به*دلیل دخالت مسئولان شهر و یا استانی این امر محقق نشده است. سؤال اینجاست اگر واقعا مدیر و مسئول یک باغ وحش توانایی مالی برای تأمین حداقل*های جایگاه*های نگهداری و اصلاح قفس یک متری را نداشته باشد، اصلا چه اصراری است که ایشان باغ وحش داری کنند! گونه*های موجود می*توانند (با اخذ مجوز سازمان) به مرکز یا مراکز دیگری که شرایط نگهداری را دارد، فروخته شوند. اما اگر منظور دوستان از باغ وحش، فقط زنده نگه داشتن حیوانات دربند پشت قفس*ها و میله*ها به*منظور خرید و فروش و قاچاق حیوان است، روایت اسفناک دیگری است که تکلیفش بی*تردید محرز است و مشخص.


این مهم بر نقش همکاری و هماهنگی دستگاه*های نظارتی ذی*ربط در ساماندهی باغ*وحش*ها و پرندگان صحه گذارده و خاطرنشان می*سازد که همراهی مدبرانه مسئولان شهری و استانی (با تسهیل تأمین حداقل*های فضای نگهداری مناسب یک باغ وحش) در کنار صرف حمایت*های بی*چون*و*چرا می*تواند سازمان حفاظت محیط*زیست را در رسیدن به آرمان*هایش یاری رساند.

پیشنهاد


بدون شک باغ*وحش*ها و مراکز نگهداری حیوانات در کشور بیش از هر چیز در راستای ساماندهی، به خانه تکانی نیاز دارند. پیشنهاد می*شود ظرف 4-3*ماه از گونه*های موجود همه باغ*وحش*ها کشور به*صورت مصور آماربرداری شود و با توجه به جمیع جوانب ازجمله فضای سبز، طراحی جایگاه*های نگهداری، وضعیت تغذیه*ای و بهداشتی و... گونه*های مازاد بر ظرفیت آنها بین مراکز مناسبی که شرایط بهینه نگهداری آنها را دارند* (به*صورت اجباری) مبادله و یا فروخته شوند و پس از آن، ورود هرگونه*ای بدون نصب میکروچیپ و اطلاع سازمان شامل جریمه*ای سنگین شود. با توجه به آمار درخور توجه و رو به افزایش باغ*وحش*ها، پرندگان و مراکز نگهداری کشور از نقل و انتقالات و فروش اجباری مابین آنها با توجه به*وجود فضاها و شرایط بهینه نگهداری، می*شود به نتایج مثبتی در ساماندهی باغ*وحش*ها و پرندگان دست یافت.


افسانه اصغرزاده؛کارشناس محیط زیست


منبع:همشهری آنلاین