مشاعره ی حیواناتی

[محمد صادق بهمنش]

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست ........ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
حافظ

عشق آتش بوّد و خانه خرابی دارد**********پیش آتش دل شمع و پر پروانه یکی ست

عماد خراسانی

[nazmi]

عشق آتش بوّد و خانه خرابی دارد**********پیش آتش دل شمع و پر پروانه یکی ست

عماد خراسانی

تا تو با طوطی به رازی خیره چون گویم سخن.........تا تو با جغدی و با شاهینی اندر آشیان
سنایی

[saeed92129212]

نیندیشد نهنگ پردل از آشفتن دریا.نهنگی هم بر آرد سر ، خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان ، شود بی آب چون هامون تا مست نباشی،نبری بار غم یار

[محمد صادق بهمنش]

نیندیشد نهنگ پردل از آشفتن دریا.نهنگی هم بر آرد سر ، خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان ، شود بی آب چون هامون تا مست نباشی،نبری بار غم یار

روشن از شمعی دل افروزم کزو پروانگان************سوختن را یاد شمع محفل آرا می دهند

جواهری وجدی

[saeed92129212]

روشن از شمعی دل افروزم کزو پروانگان************سوختن را یاد شمع محفل آرا می دهند

جواهری وجدی

در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست

ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع.

[محمد صادق بهمنش]

در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست

ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع.

عندلیبی که به هر غنچه دلش می ریزد*********************بهتر آن است که در صحن گلستان نبود

صائب تبریزی

[nazmi]

عندلیبی که به هر غنچه دلش می ریزد*********************بهتر آن است که در صحن گلستان نبود

صائب تبریزی

دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک........چو پیششس می*نهادم روی بر خاک
عبید زاکانی

[محمد صادق بهمنش]

دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک........چو پیششس می*نهادم روی بر خاک
عبید زاکانی

کی توانستی ز شور عندلیبان خواب کرد**************از شکوفه گر نبودی پنبه در گوش بهار

صائب

[nazmi]

کی توانستی ز شور عندلیبان خواب کرد**************از شکوفه گر نبودی پنبه در گوش بهار

صائب

روزی که گویی: از خطر، کلی رهایی یافتم..........من زان رهایی یافتن چون مرغ در دامت کنم
اوحدی

[محمد صادق بهمنش]

روزی که گویی: از خطر، کلی رهایی یافتم..........من زان رهایی یافتن چون مرغ در دامت کنم
اوحدی

من که مانند پرستو عاشق آزادیم**********از چه در زنجیر گیسویت گرفتار آمدم

خلعتبری