مشاعره ی حیواناتی

[matin mehdinezhad]

چشم

دل شیر دارد تن ژنده پیل*****************نهنگان بر آرد ز دریای نیل
فردوسی

چشمت بی بلا
دل روش عشق ز پروانه بیاموز ******************* جان دادن از ان عاشق دیوانه بیاموز

[matin mehdinezhad]

چشمت بی بلا
دل روش عشق ز پروانه بیاموز ******************* جان دادن از ان عاشق دیوانه بیاموز

سوتی دادم
لیکن ز دیوان قضا پروانه ایی باید مرا**************پروانه را ز حالت خود نیست از شمع بپرس حالت سوز و گداز چیست؟

[محمد صادق بهمنش]

سوتی دادم
لیکن ز دیوان قضا پروانه ایی باید مرا**************پروانه را ز حالت خود نیست از شمع بپرس حالت سوز و گداز چیست؟

تا که مرا شیر غمت صید کرد************جز که همین شیر شکاریم نیست
مولوی

[saahel]

تا که مرا شیر غمت صید کرد************جز که همین شیر شکاریم نیست
مولوی

تو گفتی گو پیلتن رستم ست

وگر سام شیرست و گر نیرم ست


فردوسی بزرگ

[matin mehdinezhad]

تو گفتی گو پیلتن رستم ست

وگر سام شیرست و گر نیرم ست


فردوسی بزرگ

ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد***************بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر

[محمد صادق بهمنش]

ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد***************بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر

رازی که خطر کنندگان می دانند

در بازی خون برندگان می دانند

با بال شکسته پر کشیدن هنر است

این را همه پرندگان می دانند

[ehsanfalah]

رازی که خطر کنندگان می دانند

در بازی خون برندگان می دانند

با بال شکسته پر کشیدن هنر است

این را همه پرندگان می دانند

در ان ساعت که چشم روز می خفت......شنیدم زره با خفاش میگفت

[nazmi]

رازی که خطر کنندگان می دانند

در بازی خون برندگان می دانند

با بال شکسته پر کشیدن هنر است

این را همه پرندگان می دانند

دلم ربود بدان زلف همچو جنگل باز ......... تو هیچ باز شنیدی که دل شکار کند
جمال الدین عبدالرزاق

[nazmi]

در ان ساعت که چشم روز می خفت......شنیدم زره با خفاش میگفت

تا همی گربه ناب دارد و چنگ.............. موش را چیست به ز خانه تنگ
سنایی

[محمد صادق بهمنش]

تا همی گربه ناب دارد و چنگ.............. موش را چیست به ز خانه تنگ
سنایی

گرگ و روباه و خرس و شیر ژیان************با تفنگ و کمند و تیر و کمان

توی ماشین خود سوار شدند ************عازم گردش و شکار شدند

عمران صلاحی