نوزادان گربه، چشم بسته به دنیا مى آیند و مدتى نیز در این حالت زندگى مى کنند، ولى نوزادان سگ برعکس گربه ها، در لحظه تولد چشم شان باز است. این مسئله حکایت از سنجش و حسابگرى خاصى دارد. زیر شکم گربه پر از موست که لوله هاى پستان در بین این موها نهفته است. پس اگر چشم بچه گربه در نوزادى باز مى شد، هنگام شیر خوردن، این موها به چشم هایش آسیب مى رساند. در حالى که زیر شکم سگ در قسمت پستان، خالى از مو است و بچه سگ براى استفاده از آن با چشم باز مشکلى ندارد.
نکته دیگر اینکه بدن حیوانات سُم دار مانند گاو، گوسفند و اسب از نوک گوش تا بالاى سم و انتهاى دمشان از مو و پشم پوشیده شده است، مگر دو نقطه بغل دست آنها در (انتهاى بازو) که به اندازه یک پنج ریالى خالى از پشم و موست؛ ولى در شتر و زرافه آن دو نقطه هم مو دارد. رمز این حسابگرى و حکمت کار را چنین گفته اند: هنگامى که بچه هاى این حیوانات در شکم مادر هستند، دست ها به جلو کشیده شده و سر در بین دست ها افتاده است و درست آن دو نقطه اى که در آنها مو نمى روید، موازى با دو گوشه دو چشم آنهاست که مو ندارد و اگر مو مى داشت، باعث آزار و اذیت چشم ها مى شد. به همین خاطر، خداوند آن دو نقطه را از مو نپوشانده است. ولى در شتر و زرافه به حساب طول گردن آنها، سرشان مقدارى جلوتر از دست ها قرار دارد و موازى بغل دست شان نیست و چون به چشم شان آسیبى نمى رسد، زیر بغل آنها پوشیده از مو است. با این حساب، آیا شایسته نیست ما نیز از سویداى جان بگوییم: »فَتَبارَکَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقین«.
(ضیاءالدین تویسرکانى، اخلاق در زندگى، ص ۱۶)
به راستى کدام قدرت است که آن مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه براى ادامه حیات از آن استفاده کند؛ جز قدرت خداوند حکیم؟