تفكر در میان حیوانات


تاثیر داستان های جن و پری و دیوهای یك چشم روی بچه ها بسیار زیاد است .به طوری كه عده ای واقعا بر این باورند كه حیوانات قدرت تفكر دارند و این داستان ها را هم باور می كنند ،آیا حیوانات هم مانند انسان می توانند فكر كنند؟


این سوالی است كه گاهی اوقات از خودمان می پرسیم .پاسخ صحیح چیست ؟البته مغز حیوانات پست تر از مغز انسان است .زیرا مغز آنها قدرت تفكر نداشته و نمی تواند مستقلا فكر كنند و عكس العمل های آنها در مقابل محیطی كه سالیان دراز در مقابل آن جنگیده و خود را از شر حوادث آن محفوظ نگه داشته اند،باعث آموزش و یادگیری آنها شده است .برای پی بردن به این موضوع من و همكارانم در باغ وحش ،آزمایشی ترتیب دادیم كه ببینیم حیواناتی كه در قفس زندگی می كنند تا چه اندازه باهوش و زرنگ هستند.
چند بز كوهی آفریقایی را در یك محوطه كه نرده ای آهنین داشت جاداده و نرده های معمولی بین این محوطه كشیدیم و آن را به دو قسمت تقسیم كردیم و بزها را در یكی از این بخش ها گذاشتیم.بزها ابتدا سعی می كردند كه راهی از میان نرده ها باز كرده و فرار كنند ولی سعی آنها بی فایده بود.تدریجا این فكر بر آنها مسلط شد كه فرار غیرممكن است و نمی توانند قدمی جلوتر بردارند.



سپس این نرده ها كه محوطه را به دو قسمت كرده بود ،برداشتیم . عده ای از همكارانم فكر می كردند كه بزهای كوهی بعد از این عمل از قسمت خودشان بیرون آمده و در تمام محوطه پراكنده می شوند ولی اینطور نشد و هیچ یك از بزها جرات نكرد از جایی كه قبلا نرده ها را قرار داده بودیم ، قدمی جلوتر نهد.
این بزها زیاد باهوش نبودند ، به سرعت به لب خط آمده ، سپس اندكی توقف می كردند ، تصور غیرارادی نرده ها در مغزشان این فكر را به وجود می آورد كه نمی توانند قدمی جلوتر از نرده ها بگذارند. زیرا در روزهای نخست كه نرده وجود داشت تلاش زیادی برای عبور از آن می كردند و این موضوع در فكرشان مانده و هر هفته كه می گذشت این تفكر ثابت تر شده و وجود نرده ها در مغزشان قویتر می شد .آنها دریافتند كه به هیچ عنوانی نمی توانند از میان نرده ها بگذرند، اگرچه سخت ترین تلاش ها را كنند.همین آزمایش را در باغ وحش دیگری انجام دادیم و نتیجه یكسان بود.
شیرها و پلنگ ها نیز از لحاظ هوش و ذكاوت با حیوانات دیگر تفاوتی ندارند.این حیوانات را در قفس هایی نگهداری می كنند كه از تخته های نازك ساخته شده و هر آن ممكن است این حیوانات با ضربه ملایمی كه به دیواره آن فرود می آورند آن را خرد كرده و درهم بشكنند.ولی این اتفاق تا به حال رخ نداده است ، چون از آنها در ساختمان هایی نگهداری می شد كه دارای دیواره های بلند و محكم بوده است .هنگامی كه ما حیوانی را عادت می دهیم كه در قفسی زندگی كند ،این عمل برای او ثابت شده و باعث می شود كه حیوان دیگر كوششی برای شكستن خانه ای كه در آن زندگی می كند ،نكند .این فكر كم كم قوت می گیرد تا جایی كه نمی توان یك حیوان را از قفس بیرون كشید به خصوص اگر قبلا حیوان ، بیرون قفس و در هوای آزاد نیامده باشد. همه می دانند كه گوزن مخصوصا گوزن خالدار حیوانی است بسیار زیبا و چالاك ولی این حیوان هیچ وقت سعی نمی كند كه از نرده های كوتاه محوطه ای كه در آن زندگی می كند فرار كند.
قوچ هایی را كه به باغ وحش می آورند مانند گوزن ها چند سالی به آرامی در آغل نگهداری می كنند .شبی سگی ولگرد وارد آغل یكی از قوچ ها شده و او را می ترساند . در نتیجه او جفت می زند و از محوطه اش كه آغل را از پارك جدا می سازد فرار می كند.البته امثال چنین اتفاقاتی بسیار نادر است .
خرس های قهوه ای بیشتر از سایر حیوانات به كارهای بزرگ و بی باكانه دست می زنند. حیوانات باغ وحش به استثنای میمون های بی دم هیچ وقت برای باز كردن درهای آهنین قفس هاشان به منظور فرار تلاشی نمی كنند.این كار بسیار ساده ای است ولی تاكنون خرسی ندیده است كه محافظش در را چطور باز می كند تا او هم تقلید كند.خرس ها می توانند به راحتی از گودالی كه در آن زندگی می كنند فرار كنند.بدین ترتیب كه روی شانه یكدیگر سوار می شوند تا به لب گودال رسیده و به بیرون بپرند،زیرا معمولا ارتفاع طرف دیگر بسیار كم است .ولی این حیوانات آنقدرها هم باهوش و زرنگ نیستند كه به فكرشان چنین نقشه ای خطور كند ،نقشه ای كه حتی ممكن است به فكر یك بچه سه ساله نیز برسد .
یك روز در اوایل بهار هنگامی كه برف ها شروع به آب شدن می كنند ،یكی از خرس ها ی تنومند و قوی ناگهان شروع به درست كردن گلوله های بزرگ و سنگین برف كرد و با پنجه های قوی خود گلوله ها را روی یكدیگر انباشت و روی آن ایستاد و پاهای خود را از روی دیوار به آن طرف دراز كرد تا فرار كند . این واقعه اگر رخ می داد بسیار خطرناك بود ، اما در همان حال یك نفر او را دیده و فریاد می زند: او را بمباران كنید ! نگهبابان به سرعت از موضوع اطلاع حاصل كرده و به طرف انباری كه در نزدیكی گودال بود هجوم می برند و در مدت چند دقیقه با چند بمب مراجعت می كنند، این بمب ها از ترقه های مخصوصی ساخته شده اند كه با صدای مهیب و هولناكی منفجر می شوند ولی هیچ آسیب و ناراحتی ایجاد نمی كنند.این بمب ها را در بالای تپه كوچكی از برف ها كه حیوان ساخته بود منفجر كرده و حیوان تنومند و پشمالو را می ترسانند.از این به بعد تا مدت زیادی خرس دیگر جرات بالا رفتن از دیوار و فرار كردن را نداشت زیرا این عمل برای او درس عبرت شده ومی ترسید.
این خرس به شاخه های كوچكی كه دارای برگ های فراوان و سبز هستند علاقه زیادی داشت . روزی سعی می كند كه به یكی از این شاخه ها دسترسی پیدا كند ولی نمی تواند، از این رو سنگی بزرگ را به زیر درخت آورده و سپس روی آن می ایستد و به راحتی شاخه ای كه نظرش را جلب كرده بود از درخت جدا می كند ، این كاری بود كه خرس دیگری نمی توانست انجام دهد.
واقعه عجیب دیگری كه در باغ وحش رخ داد این بود كه یكی از نگهبانان محافظ چند خرس تربیت شده ، فراموش می كند كه كلید محوطه را با خود بیاورد و به جای اینكه به دفتر رفته و كلید را بیاورد ،از دیوارهای سنگی گودال خرس ها بالا رفته و به داخل محوطه خرس ها می پرد .این كار آسانی است ،زیرا سوراخ و شكاف های بزرگی در دیوارهای محوطه وجود دارد.خرس ها غذایی را كه نگهبانشان از بالای دیوار آورده بود می خورند و با معصومیت و بی گناهی خاص خودشان او را نگاه می كنند .بعد از اینكه نگهبان كارش تمام می شود و از دیوار بالا رفته و بر می گردد، خرس ها هم از او تقلید كرده و به دنبالش می روند و در باغ وحش به گردش می پردازند،وقتی كه نگهبان خبردار می شود ،آنها را به گودالشان برگردانده و دستور می دهد كه شكاف ها و سوراخ های دیواره گودال خرس ها را با سیمان پر كنند تا خرس ها دیگر نتوانند از او تقلید كنند .تمام این جریانات نشان می دهد كه قدرت تقلید خرس ها بسیار زیاد و قابل ملاحظه است .


منبع:aftabir.com