لزوم توجه ويژه به مسئله محيطزيست در كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد؛
پايداري محيطزيست و سرزمين، دغدغه عدم تعهد





سبزپرس – گروه بین الملل: اگرچه مسائلي چون بحران سوريه، مساله فلسطين و تحولات خاورميانه چند محور اصلي اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران را تشكيل ميدهند اما مروري بر وضعيت كشورهاي عضو جنبش نشان ميدهد كه يكي از مسائل مشترك اين كشورها، «تهديد پايداري سرزميني» است. مسالهيي كه در طول برگزاري اجلاس و حتي درون اجلاس، چندان مورد توجه رسانهها و سياستمداران و كارشناسان شركتكننده قرار نميگيرد و اگر اين كشورها تصميم به ايفاي نقش فعالتري در جامعه بينالمللي دارند بهتر است كه اين مساله را نيز در دستور كار خود قرار دهند.

با نگاهي به نقشه كشورها و مكانيابي غيرمتعهدها، دريافت اين نكته كه عمده كشورهاي عضو بر كمربند بياباني شمال آفريقا و جنوب و غرب آسيا واقع شدهاند، دشوار نيست. خصوصيت مشترك اين كشورها، كمبود شديد منابع آب است و همين مساله مهمترين نگراني قرن حاضر براي اين كشورها درباره منابع طبيعي محسوب ميشود. از سوي ديگر، مسائلي چون تغيير اقليم، تهديد منابع زيستي و خاك، خشكساليهاي متعدد، بالا آمدن سطح درياهاي آزاد، آلودگيها و مسائلي از اين دست نيز عمده كشورهاي عضو جنبش را با تهديدهاي زيادي روبهرو كرده است؛ تهديدهايي كه به بروز پديده «پناهندگان محيط زيستي» دامن ميزند. در ساختار جنبش عدم تعهد، كارگروهي با عنوان «توسعه پايدار» در نظر گرفته شده كه به نظر ميرسد، مهمترين ماموريت آن بررسي مسائل مربوط به توسعه اجتماعي، اقتصادي، محيط زيستي كشورها و ارائه راهكارهايي در اين زمينه براي اعضا باشد. از طرفي كارگروه ويژه «سومالي» به عنوان يك «دولت درمانده» در تامين نيازهاي اوليه شهروندان نيز، در ساختار جنبش در نظر گرفته شده است. وجود اين دو ساز و كار در جنبش ميتواند باعث تغييرات مهمي در نگرش كشورها پيرامون مساله پايداري سرزميني و توسعه پايدار باشد.

تغيير اقليم، مهمترين مساله جهاني

همواره گرم شدن عمومي دماي كره زمين و در پي آن بروز تغييرات اقليمي به عنوان ارمغان ناخوشايند انقلاب صنعتي و مصرف سوختهاي فسيلي شناخته ميشود. آنطور كه سازمان ملل متحد گزارش داده، انتشار گازهاي موسوم به گلخانهيي، حاصل احتراق سوختهاي فسيلي نظير نفت و مشتقات آن باعث شده دماي عمومي كره زمين حدود يك درجه سانتيگراد افزايش پيدا كند كه اين افزايش در مقياس محلي، در برخي نقاط زيستكره به 15 درجه سانتيگراد نيز ميرسد. هماكنون غلظت عمومي دياكسيدكربن به عنوان مهمترين گاز گلخانهيي در جو زمين حدود 390 واحد در ميليون است كه حداكثر غلظت قابل قبول آن 350 واحد در ميليون محاسبه شده است. مهمترين علت افزايش اين غلظت نيز استفاده از سوختهاي فسيلي و پس از آن جنگلزدايي است. با سوزاندن نفت، گاز و زغالسنگ دياكسيدكربن بيشتري در جو منتشر ميشود و با كاهش پوشش گياهي و جنگلزدايي، دياكسيدكربن كمتري جذب گياهان ميشود.
برابر اطلاعات سازمان ملل متحد كشورهاي هندوستان، ايران، عربستان سعودي، آفريقاي جنوبي و اندونزي جزو 20 كشور اول در رتبهبندي انتشار گازهاي گلخانهيي در جهان هستند. در اين ميان ايران و عربستان، خود از بزرگترين صادركنندگان نفت و گاز جهان محسوب ميشوند. بازار انرژي، مهمترين عامل در دامن زدن به وضعيت اقليمي موجود كره زمين است به نحوي كه عمده كشورهاي توليدكننده نفت و گاز، به افزايش توليد علاقه نشان ميدهند در حالي كه انتشار گازهاي گلخانهيي (در پي مصرف همين سوخت)، بيش از هر چيز، زيرساختهاي سرزميني همين كشورها نظير منابع زيستي و منابع آب را تهديد ميكند. تنها شش كشور عربستان، ايران، امارات متحده عربي، كويت، ونزوئلا و عراق كه همگي عضو جنبش عدم تعهد هستند، مسوول تامين حدود 52 درصد نفت جهان هستند. همچنين كشورهاي ايران، قطر، الجزاير، عربستان، اندونزي و مصر مسوول توليد 18 درصد گاز طبيعي هستند. علاوه بر اينها، بيش از 15 درصد ديگر از گاز جهان نيز توسط ديگر كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد توليد ميشود. در اين ميان كشورهايي چون عربستان، امارات متحده عربي، كويت و عراق از اقتصاد نفت نهتنها براي توسعه اقتصادي بهره ميبرند كه حتي تامين غذاي مورد نياز شهروندان خود را نيز از فروش نفت تامين ميكنند. به عنوان مثال، عربستان به عنوان بزرگترين صادركننده نفت، يكي از بزرگترين واردكنندگان غلات است. اين كشور منابع اصلي آب خود را در طول چند دهه گذشته به قدري از دست داده كه قادر به توليد رقم قابل توجهي از غذا (شامل گندم، ذرت و سيبزميني) نيست و به همين دليل مجبور به وارد كردن اين محصولات است. در ميانه سالهاي 1950 تا 1973 قيمت يك بشكه نفت و يك سبد گندم تقريبا يكسان بود اما از 1973 به اين سو كه قيمت نفت رشدي جهشي داشت، اين برابري از بين رفت تا جايي كه در 2005 هر بشكه نفت، معادل 13 سبد گندم بود. چنين تغييري، سياستهاي اقتصادي سعوديها را نيز بيشتر بر پايه نفت قرار داد چراكه آنها ديگر نيازي به توليد غذا در داخل را حس نميكردند و در نتيجه سرمايهگذاري قابل توجهي نيز براي احياي زيرساختها و حفظ منابع آب توسط آنها انجام نميشد. با اين حال افزايش قيمت گندم در پي كاهش توليد (به دليل خشكسالي گسترده امريكا، كاهش بازدهي مزارع و همچنين تمايل كشاورزان به توليد سوخت زيستي به جاي غذا) و از سوي ديگر، شوك قابل پيشبيني سقوط توليد نفت، تهديدي جدي براي امنيت غذايي كشورهايي نظير عربستان سعودي خواهد بود. اما از طرف ديگر، سوزاندن سوختهاي فسيلي و در نهايت افزايش دماي كره زمين، خشكساليهاي شديدتري را در پي دارد كه بيش از معادله نفت- گندم بازار غذاي جهان را تحت تاثير قرار ميدهد. خشكساليها، علاوه بر كاهش شديد بازدهي زمينهاي كشاورزي، فرسايش خاك را نيز در پي دارند. از دست رفتن خاك، به عنوان يكي از بنياديترين منابع براي كشاورزي نيز تهديدي جدي براي امنيت غذايي جهان محسوب ميشود. همچنين با افزايش دماي كره زمين، آفات كشاورزي فرصت بيشتري براي فعاليت (حتي در زمستانها) پيدا خواهند كرد كه همين مساله، كاهش توليد غذا را به دنبال خواهد داشت.

از دست رفتن زمينهاي سرزميني

همواره عبارت «گرم شدن زمين» در كنار «ذوب شدن يخهاي قطبي» آمده است. يخهايي كه در دوره معاصر، براي نخستين بار پس از ظهور انسان بر كره زمين، بيش از هر زمان ديگري ذوب شدهاند و از دو دهه قبل تاكنون حدود 20 سانتيمتر سطح آب درياهاي آزاد كره زمين را بالا بردهاند. پژوهشگران برنامه مقابله با تغييرات اقليمي سازمان ملل متحد اعلام كردهاند كه در صورت آب شدن كامل قطعه يخي عظيم «گرينلند» سطح آب درياها حدود هفت متر افزايش مييابد. اين افزايش، شهرهاي مهمي از جهان را به زير آب ميبرد و ابعادي بسيار گسترده به خود ميگيرد. كشور مالديو، از اعضاي جنبش عدم تعهد، مهمترين نمونه از كشورهايي است كه از بالا آمدن آب متضرر ميشود. در صورت ادامه روند بالا آمدن آب اقيانوس، مالديو از نقشههاي جغرافيا حذف خواهد شد! در حال حاضر تعدادي از جزاير اين كشور كمارتفاع به زير آب رفتهاند و هر روز پيشروي آب اقيانوس سواحل زيباي اين كشور را بيشتر در خود غرق ميكنند. صندوق جمعيت ملل متحد ميگويد حدود 20 درصد از جمعيت جهان در نقاط ساحلي زندگي و امرار معاش ميكنند كه با بالا آمدن آب، اين جمعيت مجبور به عقبنشيني خواهند شد. ممكن است براي برخي كشورها عقبنشيني امكانپذير باشد اما چنين شرايطي براي بسياري از كشورها امكانپذير نيست. بنگلادش يكي از همين كشورهاست. اين كشور عضو عدم تعهد، يكي از متراكمترين كشورهاي جهان از نظر جمعيتي است به نحوي كه در هر كيلومترمربع آن بيش از هزار نفر زندگي ميكنند. مهمترين سكونتگاههاي اين كشور، دشتهاي سيلابي و دلتاهاي اين كشور هستند كه در اين مناطق پست، بخش اصلي كشتزارهاي برنج بنگلادش را در خود جاي دادهاند. در گزارش سال 2001 برنامه مقابله با تغيير اقليم ملل متحد آمده است: «در صورت بالا آمدن آب درياها به ميزان يك متر، 40 ميليون نفر از جمعيت 142 ميليون نفري بنگلادش آواره خواهند شد.» در حال حاضر جمعيت بنگلادش به 161 ميليون نفر رسيده و رقم آوارگان نيز احتمالا به 50 ميليون نفر. اما در كشور كموسعتي همچون بنگلادش، آوارگان به كجا بروند؟ كدام كشور حاضر است يك ميليون نفر از اين آوارگان را بپذيرد؟ كشورهايي نظير هندوستان، اندونزي، پاكستان، فيليپين، تايلند و ويتنام كه همگي در جنبش عدم تعهد عضويت دارند، انتظار اتفاقاتي مشابه اين را ميكشند. از طرف ديگر، غرق شدن زمينهاي پست كشورها، نهتنها آمار پناهندگان محيط زيستي را افزايش ميدهد، كه بر بازار غذاي جهان نيز تاثيري منفي خواهد گذاشت.

افت عملكرد محيطزيستي

اصطلاح دولتهاي درمانده به دولتهايي اطلاق ميشود كه به دليل از دست دادن منابع طبيعي و زيستي و به دلايل ديگر همچون جنگ و اختلافات داخلي، نهتنها قادر نيستند با ديگر كشورها رابطه اقتصادي برقرار كنند، كه حتي از تامين نيازهاي داخلي خود نيز عاجز هستند. نمونه اين نوع دولتها، سومالي است. «لستر براون»، اقتصاددان و تاثيرگذارترين چهره در حوزه محيط زيست جهان در كتاب «برنامه اميد» (Plan B) درباره سومالي مينويسد: «دولتهاي درماندهيي چون سومالي، هر سه نوع پناهنده ، اقتصادي و محيط زيستي را ايجاد ميكنند... سومالي يك نمونه بارز تخريب محيط زيستي است و افزايش جمعيت، چراي بيش از حد دام و بيابانزايي، مدتهاست كه اقتصاد دامداري آن را نابود كرده است.» سومالي يكي از اعضاي جنبش عدم تعهد است كه بروز قحطي در آن، امروزه توجه جامعه جهاني را به خود جلب كرده است تا جايي كه كارگروهي ويژه براي حل بحران اين كشور در ساختار جنبش عدم تعهد در نظر گرفته شود. امروزه توجه صرف به اقتصاد و مسائل باعث شده كشورهاي در حال توسعه زيادي در چنگال تخريب شديد محيط زيست و از دست رفتن منابع زيستي و امنيت غذايي گرفتار شوند. تنها نگاهي به رتبهبندي شاخص عملكرد محيط زيستي كشورها كه هر دو سال يكبار توسط دانشگاه «ييل» تهيه ميشود، نشان ميدهد عمده كشورهاي عضو عدم تعهد از شرايط محيط زيستي مناسبي برخوردار نيستند. در آخرين رتبهبندي (سال 2012)، عراق در بين 132 كشور آسيبديدهترين كشور از نظر عملكرد محيط زيستي و وضعيت منابع طبيعي شناخته شده است. همان كشوري كه پس از خشك كردن عمدي تالابهاي مركزياش در دوران ديكتاتوري صدام حسين، كشاورزي و توليد غذا را تقريبا نابود كرد و ايالات متحده از اين ضعف بزرگ دولت عراق استفاده كرد و برنامه نفت در برابر غذا را به اجرا گذاشت. پس از عراق، 16 كشور ديگر عضو عدم تعهد (مانند تركمنستان، ازبكستان، آفريقاي جنوبي، يمن، هند، ليبي، پاكستان، هاييتي، بنگلادش و...) نيز جزو 20 كشور انتهاي رتبهبندي با آسيبديدهترين وضعيت محيط زيست هستند كه با ادامه اين روند، آيندهيي با يك دولت درمانده را تجربه خواهند كرد. به نظر ميرسد جاي توجه جدي رهبران جنبش عدم تعهد به مسالهيي اساسي همچون محيط زيست و در پي آن پايداري سرزميني و امنيت غذايي خالي است. كشورهايي كه عمدتا هم از نظر موقعيت جغرافيايي و هم از نظر سياستهاي اشتباه گذشته، بيش از كشورهاي ديگر در معرض تهديدهاي جدي با ريشه مسائل محيط زيستي هستند. اين توجه موجب ميشود ساختارهاي توسعهيي و اقتصادي و زيستمحيطي اين كشورها بهبود يابد و خواست اين كشورها براي نقشآفريني آنها در عرصه بينالمللي نهتنها در حرف، كه در عمل هم محقق شود.