گزارش تصویری ایرن از یک فاجعه در استان قزوین
ایرن:یک لحظه خود را جای او بگذارید. جای محیط بانی که برای حیات وحش منطقه خود دل می سوزاند. عاشقانه آنها را دوست دارد. با دیدن یک کل که پایش آسیب دیده و می لنگد بغض می کند. با کمترین امکانات، شب و روز در برف و سرما به گشت زدن در منطقه می پردازد، مبادا که آسیبی به حیوانات مظلوم منطقه وارد شود. اما یک روز که برای سرکشی به منطقه میرود، با فاجعه مواجه می شود. پنج کل قلع و قمح شده در منطقه رها شده اند. کله های بعضی از آنها به درختان آویزان شده است. گوشت بعضی دیگر زیر بوته ها پنهان شده است. و کل ششم در دستان شکارچی است. چه احساسی به شما دست می دهد؟ اما این تمام ماجرا نیست. از آنجایی که شکارچی یک مقام عالی رتبه استان است نمی توانید به او از گل نازک تر بگویید. حتی نمی توانید سر او داد بکشید.


به گزارش خبرگزاری محیط زیست ایران، داستان از این قرار است که یک مقام عالی رتبه در استان قزوین موفق به دریافت پروانه شکار یک کل شده است. در هر سال معمولاً در حدود 10 پروانه شکار کل صادر می شود، که با توجه به تعداد کم آن قاعدتاً به نور چشمی های استان اعطا می شود. اما پروانه شکار آقای عالی رتبه صرفاً برای یک منطقه خاص صادر شده، و آن هم تنها برای یک راس شکار، در حالی که وی در منطقه ممنوعه دیگری، به شکار شش کل پرداخته است. آقای شکارچی صاحب منصب وقتی که می بیند از پس حمل شش کل زبان بسته بر نمی آید در همان محل شکار سر تعدادی را جدا کرده، پس از قطعه قطعه کردن، بخش هایی را با خود حمل می کند. اما در ادامه راه هنگامی که خطر مواجه شدن با محیط بانان را احساس می کند، مابقی را نیز رها کرده و تنها یکی را با خود به همراه می برد. پس از برخورد با محیط بانان شکارهای دیگر را انکار میکند و از محیط بانان می خواهد که برای اتهام خود سند محکمه پسند بیاورند. مقام عالی رتبه است دیگر!

حال پس از به نتیجه نرسیدن پیگیری های فراوان اداره محیط زیست برای توقیف شکارچی متخلف، وی از اداره محیط زیست مذکور شکایت کرده و همان یک شکاری را که در دست داشته می خواهد پس بگیرد! شما اگر به جای محیط بان توصیف شده بودید، چه انگیزه ای برای حفاظت از منطقه برایتان باقی می ماند؟

در مدیریت حیات وحش کنترل شکار یک اصل ساده و اولیه است. البته اگر آقایان نورچشمی و عالی رتبه اجازه بدهند.

تصاویر فاجعه مذکور را می توانید در عکس های زیر ببینید.