@@@مشکی فرشته کوچک من @@@

[Black_Heart]

سلام


مشکی فرشته کوچک من یه روزی تو روزای خدا یعنی 6 مهر ماه سال 1387 پا به دنیایی گذاشت که از بعدش بی خبر بود و نمیدانست سرنوشت چه بازی باهاش خواهد کرد و چه زندگی در پیش خواهد داشت اون روز من خیلی خوشحال بودم انگار تمام دنیا مال من بود اره مال من بود با چنان شتابی از پله ها بالا اومدم که دو هفته پام لنگ میزد و این شتاب فقط برای روزی بود که منتظرش بودم !



همستر من روی بچه هاش بود وای خدا اما من دلم میخواست ببینم خدایا حالا چیکار کنم ؟؟؟ اهان فهمیدم سریع میرم شیر میدم تا این صورتی های خوشگل رو نگا کنم وای یعنی صبر کردن بسه یعنی میشه خدا اخ جون چه قده خوشحالم مرسی گذاشتی این روز رو ببینم خیلی دوستت دارم !


وای چه قدر اینا زیبان !مامان ببینشون !مامان اون رو ببین وای دندوناش وای چه قد کوچولو هستن خدا من خیلی دوسشون دارم مامان اون بزرگ مال منه خودم نگهش میدارم ببین چه شیطونه وای خیلی دوستشون دارم کاش میشد همشون رو نگه دارم !


20 روز تقریبا روز 1 تا 3 ساعت جلوی اکواریوم اینا میشستم و نگاشون میکردم تموم حرکاتشون رو وقتی شیر میخوردن شکمشون سفید وای چه قده بامزه بود وقتی شیر تو شکمشون غلت میخورد عاشق وقتی بودم که مامانشون میخواست بره اینا شیر میخواستن و جیغ میزدن و مامان عصبانی میشد و ولشون میکرد !


وقتی که راه رفتن یاد گرفته بودن مامان بدو بدو اینا رو جمع میکرد بر خی اوقات براشون چاله میکند تا نیان بیرون اما اونا میومدن خیلی بامزه بود ن وای من عاشقشون بودم وقتی 25 روزشون شد دوستام تک تک اومدن و این کوچولو ها که حالا هر کدوم یه رنگی بودن رو بردن من از روز اول گفته بودم اون بزرگه مال خودمه اون تنها همستری بود که مشکی سفید بود و از همه توپولو تر و خوردنی تر بود وای که چه قد دوستش داشتم ! همش اون دستم بود و باهاش بازی میکردم !


وای وقتی مینویسم یادم میاد کلی ذوق میکنم !اخ چه روزایی بود چه قد خوشحال بودم وای چه قدر میخندیدم کلی ذوق میکردم بعضی اوقات همه از خنده هام تعجب میکردن اون روزا دنیا رو داشتم شبا سر 9 مشکی جونم رو بر میداشتم ازاد میکردم وای اینقد تند و بامزه میدوئئید همه میشستیم نگاش میکردیم میخندیدم !وای میدوئیدم دنبالش تا بگیرمش دنیایی داشتم برای خودم که کسی درکش نمیکرد!


.............

[Shahrzad]

کاشکی همه برای حیوونهاشون اینجوری ارزش قایل بودن داستانت خیلی جالبه آدم فکر همستر گرفتن تو سرش می افته

[F&P77]

خيلي خوشگله.
هنوز داريدش؟

[khaled3]

با سلام خدمت شما
همستر زیبای دارید تبریک میگم.:smile (46):

[natsi]

با سلام

خیلی خوشگل و نازن ، ایشاا... که خدا حفظشون کنه و هی زیاد بشن...

ایشاا... شما هم که اینقدر صادقانه حیوونا رو دوست داری همیشه شاد و سلامت باشی...

ایکاش بعضی از اونهایی که ادعای دوستی و عاشقیه حیوونا رو دارن ولی ......یکم مثل شما بودن

موفق باشید

[Black_Heart]

کاشکی همه برای حیوونهاشون اینجوری ارزش قایل بودن داستانت خیلی جالبه آدم فکر همستر گرفتن تو سرش می افته

شهرزاد جان مشکی برای من یه فرشتست تنها یه حیون نیست الهی منم دلم طوطی میخواد اما این شانس رو ندارم !

خيلي خوشگله.
هنوز داريدش؟

اره دوست من مشکی 2 سالش داره میشه

با سلام خدمت شما
همستر زیبای دارید تبریک میگم.:smile (46):

ممنونم دوست گلم امیدوارم مشکی خوشش بیاد از این بالا انداختن

با سلام

خیلی خوشگل و نازن ، ایشاا... که خدا حفظشون کنه و هی زیاد بشن...

ایشاا... شما هم که اینقدر صادقانه حیوونا رو دوست داری همیشه شاد و سلامت باشی...

ایکاش بعضی از اونهایی که ادعای دوستی و عاشقیه حیوونا رو دارن ولی ......یکم مثل شما بودن

موفق باشید

درود سهیل جان !

نه تر خدا مامان با همین 2 تا هم بدجور مشکل داره

ممنونم سهیل جان این لطف شماست نه برای بیچاره ها ارزو نکن

سهیل جان اونا یه روزی از بالتر خودشون خواهند خورد

شما هم موفق باشید

[natsi]

باسلام

چرا طوطی نمیتونید داشته باشید؟ طوطی برای شما با این روحیه و علاقه خیلی مناسبه

موفق باشید

[natsi]

با سلام

دیشب که من داشتم این تاپیک رو نگاه میکردم ، علی هم روی پام نشسته بود و داشت نگاه میکرد...

وقتی عکس های این جیگرا رو دیدید ، گیر داد به من که : موشی ...

بلاخره منو مجبور کرد نصف شبی برم و واسش یه همستر بیارم ...





جسارتا میشه راهنمایی کنیدکه این چند روز که موشی مهمون ماست چه کارایی باید کرد که اذیت نشه (غذا و حمام و...)

البته اگه بتونم برگردم کرج براش قفس مخصوصش رو میگیرم ...

موفق باشید

[Black_Heart]

با سلام

دیشب که من داشتم این تاپیک رو نگاه میکردم ، علی هم روی پام نشسته بود و داشت نگاه میکرد...

وقتی عکس های این جیگرا رو دیدید ، گیر داد به من که : موشی ...

بلاخره منو مجبور کرد نصف شبی برم و واسش یه همستر بیارم ...





جسارتا میشه راهنمایی کنیدکه این چند روز که موشی مهمون ماست چه کارایی باید کرد که اذیت نشه (غذا و حمام و...)

البته اگه بتونم برگردم کرج براش قفس مخصوصش رو میگیرم ...

موفق باشید

الهی چه قد این اقا علی خوشگل و دوست داشتنی هست !

حالا چرا اسمشو موشی گذاشتین بابا این همستر موش کجاست ؟؟؟

همستری که خریدی از نژاد البینو هست که من به خاطر یه ترجمه در باره این نژاد میکنم فقط یه چیز رو میدونم دستی کردنش یه کم سخته !

اولین اشتباه شما اینه که روزنامه زیر این بدبخت انداختی هر ان امکان مرگش هست سهیل جان سریعا روزنامه رو بردار و دستمال کاغذی بریز تا بری براش پوشال بخری !

جاش خوبه نیاز به خرید قفس نیست فقط تا اونجا که قدش میرسه چسب نواری پهن بزن که نخوره و در نره !

من نمیدونم فقط سهیل جان به من بگو کدوم شهر الان سکونت داری تا راهنماییت کنم برای خرید !

بعد غذا براش تخم خام دو رنگ،سویا،جو پرک مخلوط بده و حتما دو وعده میوه اضافه کن که میوه میتونه سیب،هویج،خیار،انگور ،موز باشه فعلا از بقیه اجتناب کن هر چی خواستی بدی به من بگو من الان حضور ذهن ندارم بخوام کامل بدم !

همستر حمام نمیخواد من برات یه مقاله در مورد حمام میزارم به خدا خیلی سرم شلوغه و اگر نه بد قول نیستم !

ظرف اب که میدونم نداره براش تو یه ظرف سرامیکی سنگین اب بریز و روزی 4 بار عوض کن !

سهیل جان مراقبش باش این امانت دست تو اشتباه من رو تکرار نکن خواهش میکنم ازت !

[natsi]

با سلام

خیلی ممنون از محبتتون...

اسمش رو علی گذاشته موشی ... من بخدا بی تقصیرم:smile (187):

البته موشی فقط چد روز مهمون ماست (من بخاطر ناتسی حیوون دیگه ای تو خونه نگه نمیدارم)من فعلا تهرانم ولی فردا بر میگردم کرج و اگه قرار شد فعلا پیش ما بمونه از اونجا واسش قفس میگیرم..

بازم ممنون از جوابتون

موفق باشید