عكس هاي آكواريوم و ماهي توسط farhad-2007

[farhad-2007]

باسلام

سلام اقا فرهاد عزیز
تاپیک شمارو تا حدی دنبال کردم و خیلی برام جالب بود واقعا همچین اکواریوم و ماهیایی برازنده شماست. خیلی عالی بود لذت بردم
چنتا سفره ماهی دارید الان؟
تجربه هم که خوب بود

از لطف شما ممنونم...
درحال حاضر دوتا سفره ماهي نر و ماده دارم...

اقا فرهاد واقعا جالب بود
من که باورم نمیشد اینهمه دهان اروانا باز بشه
ممنون از اینکه تجربیاتتونو دراختیار اعضا قرار میدین
خوش باشی

سعيدجان خودم هم باورم نميشد...
اما وقتي سه تا انگشت از پهنا كرد توي دهنش و احساس درد و سوزش تمام دستم رو فراگرفت اونزمان باور كردم...
البته فقط گاز گرفتن نبود كه ميخواست بكنه ببره انگشتهارو با خودش!!!...
با توجه به شرايط بوجود اومده دوتا سفره ماهي رو در كنار ردچيلي گذاشتم تا ديگه شاهد چنين اتفاقات مشابهي نباشم...
عزيز برادر انجام وظيفه ميكنم...

آقا فرهاد سفره ماهیتن رو بهش میگو پوست کنده دادید؟ من توی یوتیوب دیدم اکثرا به سفره ها میگو پوست کنده میدن اونا هم میخورن
این آروانا چرا جوجه نمیده من بیام یه آروانا مجانی ازت کادو بگیرم؟ اون سفره ماهی هم اصلا استتارش خوب نیس میگو کلینر بهتر استتار میکنه
خخخ
همیشه ماهیاتون خوشگل هستن
راستی ایگواناتون چندسالشه؟ برا اون هم زیاد خرج کردی؟

من از معجون مخصوص هم با آرواناها ميدم هم به سفره ماهيها...
ميكس من شامل يك سوم دل يك سوم فيله ماهي و يك سوم ميگوي تازه(خودم نميخورم ميدم اين عتيقه ها بخورن!!! واقعا كه!!!)...
در مورد آروانا هم همونطور كه قبلا هم گفتم هنوز كه باهم نميسازن و از طرف ديگه هم هنوز نر و ماده بودنشون برام محرض نشده...
در مورد استتار سفره ماهي هم بالاخره چيزيكه از دستمون برميومد همينه داداش ظاهر و باطن...
شما به بزرگواري خودت ببخشش...
واما ايگوانا...
اون خيلي وقته پيشم نيست...
طفلك خيلي هم بي آزار بود و بهش ميوه و سبزيجات ميدادم...
اما مادرم يه روز اومد خونه مون و گفت كه ............بله!!!...
ماهم اطاعت امر كرديم و اينجوري شد كه چنگيز از پيش ما رفت...
واين بود پايان ماجرا...

سلام
زمان زيادي نيست كه تووو اين مجموعه پذيرفته شدم ولي همين مدت كم هم برام بسيار بسيار ارزشمند بوده
جداي از كسب اطلاعاتي ذيقيمت ؛ افتخار آشنايي،شاگردي و همكلامي اساتيدي چون آقاي بابك آژيده ، آقاي بابك وزيرپور ، استاد Romans و آقاي فرشاد رضايي را داشته ام
امروز هم باب آشنايي با استاد فرهاد جماراني
خدا رو شاكرم و براي همه اساتيد و دوستانم آرزوي سلامتي و موفقيت رو دارم
يا علي
نعيمي

جناب نعيمي بنده هم از آشنايي با شما بسيار خرسندم...
اميدوارم دركنار شما و ساير دوستان لحظات خوبي رو براي همديگه رقم بزنيم...
واقعيتش نه ميخوام خودم رو لوس كنم و نه كلاس الكي بذارم...
اما كلمه استاد برازنده من نيست...
با وجود اساتيدي كه در بالا ذكر كرديد من افتخار شاگردي اين بزرگواران رو دارم...

بنده هم براي شما آرزوي موفقيت و به روزي دارم...
باتشكر farhad-2007

[amir4000]

درود بر آقاي جماراني عزيز
بازم مث هميشه بسيار زيبا و عالي
آروانا انگار يه قوه جاذبه داره من كه هر چي ماهي ديدم اينقدر من رو تحت تاثير قرار نداد جز آروانا
فقط چندتا سوال
سفره ماهي شما به شيشه هم ميچسبه ؟ و آيا يك اثر لك يا چربي روي شيشه به جا نميذاره؟ سفره ماهي من كه زياد به شيشه ميچسبه و هميشه شيشه رو كثيف ميكنه و آيا اينكه راه حلي داره كه زياد به شيشه نچسبه؟
و اينكه ايا ردچيلي سفره رو اذيت نميكنه؟يه چيز جالب توجه اين كه آرواناي من با اينكه به ساير ماهي هام زياد آسيب ميرسونه اما هيچ كاري به سفره ماهي نداره
خيلي لذت بردم از ديدن اين عكسها و مطالب
به اميد موفقيت روز افزون شما

[achachi]

باسلام

اما باوركن اين ديگه داره سوء استفاده ميكنه!!!...

محمدجان از توجه شما ممنونم...
طبيعت عشق بازي هم همينه...
ماهم از اساتيد و بزرگانمون درس گرفتيم...
حالا هم موظفيم خوب درس پس بديم(البته اميدوارم كه اينطور باشه)...
شما بالاخره نميخواي تاپيك عكستو باز كني و...بازم بگم يا خودت اقدام ميكني؟؟؟...

ناصرجان ممنونتم...
البت كه به پاي ماهي هاي زيباي شما نميرسه...
اما چيزيكه برام جالب بود توي اين عكس مخفي كردن بدن راپ فيش كه نزديك به 33 سانت بود در زير بدن بچه سفره ماهي...
توي عكس پائين تقريبا بدنش مشخصه كه توي تانك اصلي پيش سفره ماهي نر بود...
اسم اين عكس رو گذاشتم:"فرياد زير آب"...



همونطور كه دوستان اطلاع دارن راپ فيش از خانواده پلي پتروس ها هستند...
ولي برعكس نژاد اندليچري يا تايگر رفتار بسيار صلح جويانه اي دارن و براحتي دركنار سفره ها ميشه اونها نگهداري كرد(برعكس اندليچري خشن!!!)...

اينم يه كلوزآپ از اين موجود زيبا(انگار هميشه داره ميخنده) و ظاهر بامزه اي داره...



باتشكر farhad-2007

عرض ارادت خدمت آقا فرهاد گل

آقا این سفره ماده هه خیلی شروره ها ، وقتی نصف الانش بود 3 تا راپ فیش 30 سانتیو خورده ! جالبیش اینه که قبلش راپ فیشا 6 ماه پیشش بودن و کاریشون نداشت ولی ییهو قاطی کرد تو یه هفته 3تاشونو خورد .

[farhad-2007]

باسلام

درود بر آقاي جماراني عزيز
بازم مث هميشه بسيار زيبا و عالي
آروانا انگار يه قوه جاذبه داره من كه هر چي ماهي ديدم اينقدر من رو تحت تاثير قرار نداد جز آروانا
فقط چندتا سوال
سفره ماهي شما به شيشه هم ميچسبه ؟ و آيا يك اثر لك يا چربي روي شيشه به جا نميذاره؟ سفره ماهي من كه زياد به شيشه ميچسبه و هميشه شيشه رو كثيف ميكنه و آيا اينكه راه حلي داره كه زياد به شيشه نچسبه؟
و اينكه ايا ردچيلي سفره رو اذيت نميكنه؟يه چيز جالب توجه اين كه آرواناي من با اينكه به ساير ماهي هام زياد آسيب ميرسونه اما هيچ كاري به سفره ماهي نداره
خيلي لذت بردم از ديدن اين عكسها و مطالب
به اميد موفقيت روز افزون شما

اميرجان شما هميشه بنده رو مورد لطف خودت قرار ميدي...
سفره ماهي ها عادت دارن روزها استراحت كنن و شبها از مخفيگاه خودشون بيان بيرون و برن دنبال شكار...
حالا ايني هم كه هي مدام خودشو به شيشه ميچسبونه دنبال راهي براي باز كردن مسيرش هست(فقط و فقط از غريزه ش پيروي ميكنه)...
اما صحبتي كه شما كردي رو من نديدم يعني كثيف كردن شيشه...
يعني واقعيتش دقيق متوجه نشدم...
چون سفره هاي منم خودشونو گاهي به شيشه ميچسبونن و با شنا كردن بالا و پائين ميرن اما نديدم تا حالا شيشه بواسطه حركت اونها لك بشه يا كثيف بشه...
اگه بتوني بيشتر توضيح بدي يا عكسي بذاري كه ببينم شايد اصلا مشكل سفره ها نباشن...
نميدونم شايد سطح زيرين بدنشون زخمي چيزي باشه بهتره چك كني...
اما در حالت عادي اصلا نبايد چنين اتفاقي بيافته(من تا بحال شاهدش نبودم)...

و اما راه حل اينكه اونها زياد خودشونو به شيشه نچسبونن اينه كه خوب تغذيه شون كني و زياد اونها رو گرسنه نذاري...
البته اين راه حل قطعي نخواهد بود و اونها اين حركت رو بصورت غريزي انجام ميدم...
اما زمانيكه كاملا سير باشن اين اتفاق كمتر ميافته...

در مورد قسمت دوم سؤال شما...
نميدونم اما شايد من بد عنوان كردم...
نه تنها ردچيلي بلكه سوپررد هم هيچ كاري باسفره ها ندارن...
البته ناگفته نماند گهگداري كه ميان بالاي سطح آب آروانا ها يه دهن از كنار براشون باز ميكنن كه همين كار باعث ترس اونها ميشه و اونها خوشونو سريع به كف تانك ميرسونن...
ولي تاحالا نديدم هيچكدوم به سفره ماهيها حمله كنن(از اون حمله هايي كه من سراغ دارم!!!)...
هدف من از انداختن اونها كنار همديگه دوتا دليل داشت:
1.ديگه وقتش بود با توجه به بزرگتر شدن سفره نر اونها بهم عادت كنن تا بتونن توليدمثل كنن...
2.با توجه به نحوه غذادهي به اونها ديگه دغدغه اي براي كم يا اصلا نرسيدن غذا به سفره ماهي نر ندارم...
چون ماده هم بزرگتره هم خوش خوراك تر...
و ديگه انگشتهاي منم از دهان سلطان دور ميمونه...
يعني مجبور نيستم موقع غذا دادن به سفره ماهي ماده با گيره ناغافل آروانا بياد و دستم رو بگيره...

عرض ارادت خدمت آقا فرهاد گل
آقا این سفره ماده هه خیلی شروره ها ، وقتی نصف الانش بود 3 تا راپ فیش 30 سانتیو خورده ! جالبیش اینه که قبلش راپ فیشا 6 ماه پیشش بودن و کاریشون نداشت ولی ییهو قاطی کرد تو یه هفته 3تاشونو خورد .

علي عزيزم...
آقا اين عكس همونطور كه مشخصه مربوط به تانك قبلي و سفره هاي مولدم هست...
كه مدت طولاني كنار هم بودن تا اونها رو پيش بچه هاشون منتقل كردم...
واما در مورد فرمايش شما بعيد ميدونم كار كار اين سفره ماهي باشه...
چون راپ فيش با اون طول توي معده هيچ كدوم از ماهيها با اين سايز جا نميشه...
بعبارت ديگه بايد قطعه قطعه بشه تا درون معده ماهي جا بگيره...
و خودت هم بهتر ميدوني كه سفره ماهي دندوني براي پاره كردن گوشت نداره و بايد طعمه خودشو درسته ببلعه(مثل اكثر ماهيها)...
حتي آروانا هم با اونهمه خشونت تمايلي به خوردن اين ماهيها نداره...
حالا شما ميگي توي يك هفته 3 تاشون رو خورده واقعا برام جاي تعجبه...
احتمالي كه من ميدم اينه كه ممكنه اونها از سوراخهاي تانك بيرون رفته باشن(خودم اين بلا چندين بار سرم اومده)...
بهرحال اگه راپ گير بيارم چندتا ميگيرم و ميندازم ببينم اين خانم زيبا و درشت هيكل(واقعا يلي شده براي خودش بايد بياي و از نزديك ببينيش)چيكار ميكنه باهاشون...
باتشكر farhad-2007

[farhad-2007]

باسلام
5-6 روز پيش يه اتفاقي برام افتاد كه خواستم شما عزيزان روهم در جريان بذارم...
يادتون هست كه خدمتتون گفتم كه براي غذا دادن به سفره ماهيها از گيره بلند استفاده ميكنم...
و براي انجام اينكار مجبورم كه شيشه وسطي بالا رو بردارم...
بازم خاطرتون هست كه موقع غذا دادن به سفره ماهي ماده كه كنار سوپررد بود آروانا به انگشتهام حمله كرد(همراه با گزارش مصور!!!)...
منم اونو كنار سفره ماهي نر پيش ردچيلي انداختم تا ديگه خودم به مشكل نخورم...
يادم رفت بگم كه براي اينكه بتونم راحت به ماهيها غذا بدم(با توجه به ارتفاع تانك)از يك صندلي بلند 80-90 سانتي استفاده ميكنم...
اينجوري كامل به تانك از بالا مسلط هستم...

حالا بشنويد اصل ماجرا رو...
اون روز طبق عادت هميشه داشتم به ماهيها به ترتيب غذا ميدادم...
يعني اول سوپررد(چون خيلي ازش حساب ميبرم) بعد ردچيلي و در نهايت سفره ها...
2-3 سري غذاها رو تيكه كردم و بهشون دادم...
همونطور كه داشتم بالاي سر اونها حداقل 30-40 سانتي از روي سطح آب مشغول تيكه كردن ميكس بودم تا دوباره دادن سري جديد رو آغاز كنم دوباره روي انگشتهام احساس سوزش كردم!!!...
چشمتون روز بد نبينه تا اومدم به خودم بجنبم انگشتهام توي حلق سوپررد بود...
بله ايشون خيلي حرفه اي از آب پريده بود بالا و البته به هواي گرفتن دل انگشت منو هم باهاش گاز گرفته بود...
و نتيجه اين شد كه ميبينيد...
اول سريع دستمو از روي آب كشيدم كنار تا آب آلوده نشه بعدشم بعنوان يادگاري 2-3 عكس گرفتم...
بازم قابل توجه اون دسته از دوستاني كه دوست دارن با دست به آرواناشون غذا بدن و اونو دستي كنن...





باتشكر farhad-2007

[mohammad sadegh]

سلام
ای داد بیداد!!!
واقعا جای تقدیر و تشکر داره اقا فرهاد.برای اگاهی بچه های سایت از جان مایه میذارید.
انشالا که هرچه زود تر بهبودی کامل حاصل بشه.

[سعید ایزدی]

سلام
دوست قدیمی مواظب باش/ولی قبول داری خیلی حال میده؟؟؟/ما مثل اقا فرهاد کم داریم

[Madanzadeh]

خیلی جالب بود.
مواظب خودت باش که یه وقت نخورنند.

[@RY@]

آقا ی جمارانی برادرو شمار نخوره این ماهه

[shellman2008]

کاش اون لحظه اونجا بودم
بیچاره اروانا