آشنایی
بهترین فصل سال پائیز
بهترینماه سال آبان
بهترین روز سال...
لحظه ای لطیف بود وتو ساده وراحت منو پذیرفتی.سخت بود ومن بی تجربه بودم فکر نمی کردم فکر نمیکردم توانش رو داشته باشم ولی عشق معصومانه وساده تو استاد من شد.از من یک موجود متعهدساخت که صبور بود وهمپای تو بزرگ می شد.آهسته آهسته بزرگ شدی و من هم بزرگ و وسیع میشدم.مثل یک جهانگرد با جهانی از سادگی ها زیباییها وپاکیها آشنا می شدم.صداقت وجودت معصومیت نگاهت اعتماد ساده ات کودکی و بی صبریت شیطنت ها و بازیهایت مجموعه ای از شرافتها بود که سر آغازدلبستگی من به توشد وقطعه ای از چرخه عشق به آفرینش.
من که بدنبال صمیمیتی خالص بودم تا عاشق شدن را امتحان کنم گمشده ای راکه مدتها بود از یافتنش نا امید شده بودم رو پیدا کردم.
من تورا دوست دارم همیشه پیش من باش.